سارتر مى گوید: اکر به راستى وجود مقدم بر ماهیت است، پس بشر مسئول وجود خویش 

است- مسئولیت حرکت اتومبیل با  راننده است، اما در بشر که هر چه هست در 

خود اوست، مسئولیت تمام ، جز به عهده ى خود او نمى تواند بود


مسئولیت درختى است که زمینه اش شناخت ها هستند و ریشه اش اعتقادها و بهارش بحران ها و حادثه ها وگرفتارى ها

هنگامى که زمینه ها غنى بودند و سرشار و ریشه ها محکم بودند و زنده، در هر بهاری این درخت شکوفه مى دهد و بار مى آورد و حتى هیچ آفتى نمى بیند؛ چون آفت ها از کمبود تغذیه و فقر زمینه ها مایه مى گیرند

و اگرکسى در این زمینه و با این ریشه ى مرده مسئولیتى را گردن گرفت جداً آدم مفلوکى است که دارد با احساسات و عادت هایش زندگى مى کند، نه با انتخاب و سنجش و ارزیابى اش

مسئولیت به معنای ضمانت و تعهد است. مسئولیت چیزی با کسی بودن، یعنی به گردن او، در عهده او، در ضمان و پایبندی او بودن است بنابر این هر گاه انسان متعهد به انجام کاری می‌شود در حقیقت مسئولیت انجام آن کار را پذیرفته است