مسئولیت از پاسخگویی سرچشمه می گیرد و در متون اسلامی، می توان گفت که تمام وظایف ما از آن پاسخ ابتدایی به خدا ناشی می شود که بر اساس قرآن، خداوند قبل از آفرینش جهان تمامی فرزندان آدم را فرا می خواند و از آنان می پرسد «آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا» (اعراف، 172) تمامی مسئولیت های انسان از این تصدیق نتیجه می گیرد؛ زیرا با «آری» گفتن، ما امانت الهی را پذیرفته ایم، و باید در این جهان آن را به دوش بکشیم. در دل این امانت، تصدیق وحدانیت الهی و پرستش و بندگی نیز نهفته است. کلمه ی «عبد» خدا به واژه ی پرستش و عبادت مربوط است؛ و پذیرش بندگی خدا و جانشینی او در این جهان بیش از هر چیز به معنای پرستش و عبادت اوست............. انسان در برابر خود مثل سربازیست که باید در حال نبرد، خود را تسلیم دشمن ننموده و کاری کند تا خود را و زندگی خویش را حفظ نماید. پس باید دانست که یک انسان چه وظایفی را بدوش بگیرد تا نه تنها در نام، بلکه بطور حقیقی یک انسان باقی بماند.

1. انسان باید خود را بشناسد و یا در لفظی دیگر خودشناس باشد. یک انسان اگر نام، که جز شناسایی اش است، نداشته باشد، چطور میتوان در وقت ضرورت او را از کسی دیگر فرق داد؟ به استثنای نام، انسان باید جزءیات دیگری هم داشته باشد که صد چند مهمتر از نام میباشند. یکی از آنها اخلاق است. زیرا عالمان و بزرگان میفرمایند که شناسایی یک انسان اخلاق اوست.

2. تحقیقات نشان میدهد که اگر قورباغه ای در آب گذاشته شده و درجه حرارت آب با مرور زمان و کم کم افزایش داده شود، قورباغه هرگز از هیچ تغییراتی باخبر نشده و برای بلندی درجه حرارت آب جان اش را از دست میدهد. انسان هم همین طور است. اگر زندگی اش را تازه نگه نداشته، از تغییرات باخبر نشده و خودش بدی ها را از زندگی اش به خوبی ها تغییر ندهد، زندگی اش نا خودآگاه و بطور تبیعی خسته کن شده و بجای این که انسان تغییرات را کنترول کند، تفییرات زندگی انسان را کنترول خواهد کرد.

3. انسان باید چیزی را بکارد که بفهمد از آن چه می براید و از آن راضی هم باشد. یعنی وقتیکه کاری و یا تصمیمی میگیرد، باید از نتیجه آن خبر داشته و از آن راضی هم باشد.

4. یک شاگرد برای اینکه در دروس خویش موفق شود، باید بکوشد و تلاش چشمگیری داشته باشد تا نه تنها در نام، بلکه بطور حقیقی یک شاگرد باشد. پس برای اینکه نه تنها در نام، بلکه بطور حقیقی یک انسان باشیم، باید انسانیت را بیاموزیم.

5. انسان باید همیشه در زندگی خود هدفی داشته باشد تا مثل یک کشتی ای نشود که در ساحل مانده است و نمیداند که کجا برود. اگر یک انسان با هدفی در زندگی اش پیش برود، آن هدف موجب میشود که انسان با تجربات جدید، رقابت سالم، موفقیت، شکست و مشکلات مواجه شود. چنانچه اگر اینها با زندگی مخلود نشوند، معنای برای زندگی باقی نیست.

اگر ما این وظایف را به خوبی انجام دهیم، بی شک که یک انسان کامل خواهم بود. اما یک چیزی دیگری است که ما را یاری می کند تا این وظایف را به خوبی و موفقانه انجام دهیم، و آن این است که در هر وضیعتی که گرفتار شدیم، باید با آن گذران باشیم و هرگز زندگی را صرف اضطراب نکنیم.

.. انسان در برابر خود مثل سربازیست که باید در حال نبرد، خود را تسلیم دشمن ننموده و کاری کند تا خود را و زندگی خویش را حفظ نماید. پس باید دانست که یک انسان چه وظایفی را بدوش بگیرد تا نه تنها در نام، بلکه بطور حقیقی یک انسان باقی بماند.

1. انسان باید خود را بشناسد و یا در لفظی دیگر خودشناس باشد. یک انسان اگر نام، که جز شناسایی اش است، نداشته باشد، چطور میتوان در وقت ضرورت او را از کسی دیگر فرق داد؟ به استثنای نام، انسان باید جزءیات دیگری هم داشته باشد که صد چند مهمتر از نام میباشند. یکی از آنها اخلاق است. زیرا عالمان و بزرگان میفرمایند که شناسایی یک انسان اخلاق اوست.

2. تحقیقات نشان میدهد که اگر قورباغه ای در آب گذاشته شده و درجه حرارت آب با مرور زمان و کم کم افزایش داده شود، قورباغه هرگز از هیچ تغییراتی باخبر نشده و برای بلندی درجه حرارت آب جان اش را از دست میدهد. انسان هم همین طور است. اگر زندگی اش را تازه نگه نداشته، از تغییرات باخبر نشده و خودش بدی ها را از زندگی اش به خوبی ها تغییر ندهد، زندگی اش نا خودآگاه و بطور تبیعی خسته کن شده و بجای این که انسان تغییرات را کنترول کند، تفییرات زندگی انسان را کنترول خواهد کرد.

3. انسان باید چیزی را بکارد که بفهمد از آن چه می براید و از آن راضی هم باشد. یعنی وقتیکه کاری و یا تصمیمی میگیرد، باید از نتیجه آن خبر داشته و از آن راضی هم باشد.

4. یک شاگرد برای اینکه در دروس خویش موفق شود، باید بکوشد و تلاش چشمگیری داشته باشد تا نه تنها در نام، بلکه بطور حقیقی یک شاگرد باشد. پس برای اینکه نه تنها در نام، بلکه بطور حقیقی یک انسان باشیم، باید انسانیت را بیاموزیم.

5. انسان باید همیشه در زندگی خود هدفی داشته باشد تا مثل یک کشتی ای نشود که در ساحل مانده است و نمیداند که کجا برود. اگر یک انسان با هدفی در زندگی اش پیش برود، آن هدف موجب میشود که انسان با تجربات جدید، رقابت سالم، موفقیت، شکست و مشکلات مواجه شود. چنانچه اگر اینها با زندگی مخلود نشوند، معنای برای زندگی باقی نیست.

اگر ما این وظایف را به خوبی انجام دهیم، بی شک که یک انسان کامل خواهم بود. اما یک چیزی دیگری است که ما را یاری می کند تا این وظایف را به خوبی و موفقانه انجام دهیم، و آن این است که در هر وضیعتی که گرفتار شدیم، باید با آن گذران باشیم و هرگز زندگی را صرف اضطراب نکنیم.......... بعدی......

مسئولیت در قبال خود ، مسئولیت هر اتفاقی را به گردن بگیرید
چرا که انسانی که خود را تابع و پیرو هیچ قانون و مذهبی قرار نمیدهد و زیربار هیچ مسئولتی نمی رود، نمیتواند روح زندگی دینی را درک نماید.

از این رو در سبک زندگی اسلامی مسئولیتهای مشخص انسان بیان شده است.
 
مسئولیت انسان در سبک زندگی اسلامی:
در منابع دینی و اسلامی مسئولیت های معین و مشخصی برای انسان بیان شده است. از جمله این مسئولیتها، مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال و آیین و شریعت پاک الهی و مسئولیت انسان در قبال خود و دیگران می شود.

 بیان مسئولیت انسان در آیات قرآن:
خداوند متعال در آیات مختلفی موضوع مسئولیت انسان را مورد تذکر قرار می دهد:

«
وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْۆُلُونَ [صافات: 24]و بازداشتشان نمایید که آنها مسئولند

«
وَ لا تَقْفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُۆادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْۆُلاً [اسراء/36] و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد

 اولین مسئولیت مهم خطیر انسان:
اولین و مهمترین مسئولیت انسان در این دنیای خاکی، مسئولیت او در برابر خداوند متعال است. معبودی بزرگی که تمام امکانات سعادت و و کمال را برای او فراهم نموده است سزاوار است که این بنده ناتوان به اندازه توان خود قدر دان و حق شناس نعمتهای معبود خود باشد و در برابر او مسئولیت های محوله را قبول نماید.

1-
معرفت و شناخت خدا:
از جمله مسئولیتهایی که انسان در برابر خداوند متعال دارد این است که حق معرفت را در خصوص معبود خود به جای آورد و به این درجه از علم و معرفت دست پیدا نماید که خدایی او از چه اوصاف و تواناییهای برخوردار است.

«
مَعْرِفَةُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَعْلَى الْمَعَارِفِ 1؛ معرفت خداى سبحانه بلند مرتبه‏ترین معرفت هاست»‏.

2-
عبودیت و بندگی:
از جمله مهمترین مسئولیتی که بر عهده انسان واگذار شده است عبودیت و بندگی او در برابر خداوند متعال است. این موضوع آن قدر در شریعت اسلام مورد توجه است که هدف از خلقت انسان عبادت و بندگی در برابر خداوند متعال معرفی شده است. وَ مَا «خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ [الذاریات/56]؛ جن و انس را جز برای پرستش خود نیافریدهام».

نظام حقوقی اسلام نظامی تکلیف گراست؛ به عنوان مثال در متون دینی وقتی صحبت از حقّ انسـانها می شود بحث از حقوقی است که انسانهای دیگر بر ما دارند و به عبارت دیگر مسئولیّتی که ما در قبال دیگران داریم. البته چون این حقوق طرفینی است ما نیز این حقوق را بر عهده دیگران داریم امّا به دلیل همان بعد سازندگی و تربیت و هدایت که دین اسلام برای خود، قائل است در بیان به جنبه تکلیف و وظیفه و مسئولیّت، توجّه بیشتری می کند؛ لذا امام سجّاد- علیه السّلام- می فرماید:

اِعلَم رَحَمَکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیکَ حُقوقاً مُحیطَةٌ بِکَ فِی کُلِّ حَرَکَةٍ تَحَرَّکتَها وَ سَکَنَةٍ سَکَنتَها اَو حالٍ حَلَّتها اَو مَنزِلَةٍ نَزَلتَها اَو جارِحَةٍ قَلَبتَها اَو ءَالَةٍ تَصَرَّفتَ فِیها فَاَکبَرِ حُقُوقُ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَیکَ ما اَوجَبَ عَلَیکَ لِنَفسِهِ مِن حَقِّهِ الّذی هُوَ اصلُ الحُقوقِ؛

بدان که خدای عزّوجلّ را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر می زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی یا در هر عضوی که بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرّف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است.

بزرگترین حقّ خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده؛ همان حقّی که ریشه همه حقوق است.

امام سجّاد-علیه السّلام- نمی فرماید تو بر گردن دیگران حقّی داری که آنها باید در مورد تو رعایت کنند بلکه می فرماید؛ حقوقی تو را احاطه کرده؛ یعنی حقوقی که دیگران بر گردن تو دارند و تو باید از عهده آنها برآیی. همانطور که دیدیم اسلام دینی تکلیف گراست و اصولاً دینداری بدون مسئولیّت پذیری و تعهّد معنایی ندارد. در ادامه به اهمیّت مسئولیّت پذیری و جایگاه آن در قرآن و سنّت می پردازیم.

 ضرورت مسئولیّت پذیری و وظیفه شناسی
با نظر به مطالبی که گفته شد، این سئوال پیش می آید که پاسخگو بودن در برابر یک مرجع برتر چه ضرورتی دارد؟ و اگر انسان مسئولیّتی را نمی پذیرفت چه اتّفاقی می افتاد؟

همانطور که می دانیم آفرینش انسان و جهان، هدفدار بوده است و هدف از آفرینش انسان عبادت و بندگی خداوند می باشد. خداوند در قرآن می فرماید:

وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلّا لِیَعبُدُونَ 2
جن و انس را نیافریدم جز اینکه مرا عبادت کنند.


خداوند متعال راه رسیدن به قرب الهی و طریقه عبادت و بندگی خود را به صورت برنامه هایی به رسول خویش ابلاغ کرده است و پس از پیامبر - صلّی الله علیه و اله – اوصیاء او وظیفه آموزش معارف دین را بر عهده دارند. در این میان ما مسلمانان که به این دعوت لبّیک گفته ایم وظایف و مسئولیّتهایی پیدا می کنیم که عمل به آنها ما را به کمال انسانی خویش نزدیک می سازد.

بزرگترین مسئولیّت انسان، در برابر نعمت هدایت و ولایت می باشد؛ چرا که بدون تشریع دین و هدایت انسان،تمامی راهها به سوی کمال و سعادت او مسدود می شد. امام رضا –علیه السّلام- می فرمایند:

اِنَّ اَوَّلَ ما یُسئَلُ عَنهُ العَبدَ یَومَ القیامَةِ الشَّهادَةُ وَ النُّبُوَّةُ وَ مُوالاتِ عَلیِّ بنِ اَبیطالِبِ عَلَیه السّلامِ 3.

همانا اولین چیزی که در روز قیامت از بنده سئوال می شود؛ شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر و دوستی علی بن ابیطالب علیه السّلام است.......